فعلا کار دارم. فقط بدون که برخورد امروزت اصلا برام قابل باور نیست.
دیگه آخرین حدش میخواستم حجم و شکل می می های قشنگتو ببینم.
این همه بد اخلاقی داشت؟
بعدا بیشتر راجع بهش حرف میزنیم.
فعلا هم این سه تا رو بخون تا حسابی یه جاییت بسوزه که من به همه جات سرک میکشم و مال خودم میدونم.
(زبونم از این بیشتر نمیاد بیرون بهت زبون درازی کنم.)
۱
در هر ایستگاهی که پیاده شوی
کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود
۲
من یک جاده ام
می آیم بی آن که بیایم
می رسم بی آن که رسیده باشم
به دور دست جاده نگاه می کنی
پیش پای توام
۳
فقط کنار تو گرم می شوم
وگرنه فاصله یی چندان نیست
از کنار شما تا دودی که به باد می رود
mighan ro ke nist sangh pai ghazwene .in dighe az sangh pai ghazwen zakhimtareh
مگه شما دیدی که میدونی ضخیم تره؟
حرف رو نزنی میمونه تبدیل میشه به یک اختلاف بزرگ.