زندگی
عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی.زندگی
عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی.راههای کم کردن خود ارضایی
عادات سالم را در خود تقویت کنید: از تصاویر محرک جنسی اجتناب کنید، به جوک های مبتذل گوش ندهید، دوستان سالم برای خود انتخاب کنید و از پوشیدن زیر پوش های تنگ و چسبان خودداری نمایید.
از مصرف بیش از اندازه ی گوشت گاو، به ویژه در وعده غذایی شام خودداری کنید. مصرف یک وعده غذای حیوانی آن هم در نهار کافی است.
خوب است که یاد بگیریم
من از گربه های ایرانی خوشم نمیاد اما به عقایدشون احترام میگذارم.
یک پیشنهاد به همه ی کسایی که موسیقی دوست دارند.
اهل رپ و موزیک هستند.
و همینطور به همه ی اونهایی که از همه ی اینها بدشون میاد.
و فکر میکنند چون بدشون میاد باید از صحنه ی روزگار (داخل ایران) حذف بشن.
حتما فیلم کسی از گربه های ایرانی خبر نداره به کارگردانی بهمن قبادی رو ببینید.
بعضی ها چطوری هستند؟
یه نفر هست که زندگی رو هر جوری باشه دوست داره.
یه نفر هست که همیشه عاشقه.
یه نفر هست که به نظرش اگر یه روز بشه که بدون احساس و علاقه زندگی کنه دیگه دلیلی برای کار کردن، نفس کشیدن، خوابیدن ، خوردن و ... نداره.
یه نفر هست که فکر میکنه خدا انسان رو آفریده تا دوست داشته باشه و دوست داشته بشه.
یه نفر هست که به هیچ چیز زندگی دل نمی بنده جز به عشق و دوستی.
یه نفر هست که اگر بهترین شرایط رو داشته باشه خدا رو شکر میکنه و ازش لذت می بره.
همون یه نفر هم هست که اگر بدترین شرایط رو داشته باشه بازم با بدتر از خودش مقایسه میکنه و خدا رو شکر میکنه که مثل اون نشده.
یه نفر هست که با یه بوسه خوشبخت ترین آدم روی زمین میشه.
همون یه نفر بعضی وقتها با یک شوخی کوچیک دنیا و زمین و زمان رو به هم می ریزه .
اون یه نفر خیلی دل نازکه . عاشق نمیشه نمیشه. اگر شد دیگه فارغ نمیشه.
اما
اون همونیه که ظاهر و باطنش یکیه.
اهل دورویی و تزویر و دروغ نیست.
شاید یه نفر باشه که مثل هیچ یه نفر دیگه ای نباشه.
چه از نظر سن چه از نظر قیافه چه از نظر احساس و چه غریزه.
اما هر چی که هست!
اون یه نفر بر خلاف یه نفرهای دیگه که می بینه نیستند.
بعضی یه نفر ها توی جامعه هستند که فقط به دنبال لذت هستند. یا بعضی دیگه فقط به دنبال اینکه خودشون رو تخلیه کنند.
یکی توی خیابون به هر ننه قمری تیکه میندازه. اون یکی با یه من ریش میخواد زن بلند کنه.
یکی دیگه با کلی پرستیژ یا پز یا هر چی که تو بگی همش رو برای این میخواد که مخ بزنه.
اما یه نفر هست که نه اهل این چیزهاست نه اگر هم یه وقت هوس بکنه از این کارها بکنه نه روشو داره نه بلده چکار باید بکنه.
یه نفر هست که مثلا اگر زیبا ترین یا سکسی ترین یا مودب ترین یا جذاب ترین و خیلی چیزهای دیگه ترین آدم رو ببینه فقط نگاش میکنه.
چون به نظرش اگر بره جلو و اون طرف بهش روی خوش نشون بده همه ی تصوراتش خراب میشه.
یه نفر که وقتی داره به یک زیبا رو نگاه میکنه با کوچکترین توجه دیگه نمیتونه ادامه بده و جهت نگاهش عوض میشه.
یه نفر که وقتی دوست بهش لبخند میزنه همونجا فیکس میشه و توی اون لحظه میمونه و فراموشش نمیکنه.
و در آخر
یه نفر هست که هر چی هم مسخرش کنی بازم همون یه نفر میمونه
یه نفر هست که شاید نوشته هاش خیلی بی مزه و مسخره باشه
شعرهاش دزدی باشه
جمله هاش آبکی باشه و فکر کنی داری توی آبش غرق میشی
یه نفر که برای همیشه یه نفره. مثل خودت که برای اون یکی هستی و همتا نداری.
رنگ دریا
دریای آبی
دریای پهناور
همون دریا که وقتی بهش نگاه میکنم دیگه هیچی رو احساس نمیکنم جز اون همه زیبایی و طراوت و شادابی رو
میزنه به سرم و دلمو میزنم به دریا
به حدی وارد وجود نازنینش میشم که دیگه راه برگشت رو نمیتونم ببینم.
بدون هیچ نگرانی از غرق شدن.
دریا با خودش می برم به اعماق هستی به اعماق زندگی
موجهای سنگین روونه ی بدن خسته ی من میکنه . گاهی وقتها موجها منو به عقب هل میده و خسته ترم میکنه اما همین که نفسی تازه میکنم باز هم میل به پیشروی دارم.
خدا خودش میدونه چه عجایبی آفریده.
یکی از یکی عجیب تره.