زندگی

عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی.

زندگی

عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی.

وقتی لب فرو می بندیم  و سخنی نمی گوییم ، غیر قابل تحمل می شویم  

 

و آنگاه که زبان می گشاییم ،  

 

از خود دلقکی می سازیم. 

 

 

رمان سرزمین گوجه های سبز  - نوشته ی : هرتا مولر

؟؟؟؟؟؟؟؟

ای خدا 

 

 

چی شده؟ 

........................ 

 

قسمت دوم: 

در بیروت شبی مهتابی است. 

دمای هوا ۱۵ درجه بالای صفر. 

اکنون و در این لحظه که ساعت ۱:۳۰ است کمترین دمای امشب است. 

... 

فردا هوا در لبنان نیمه ابری است. 

................. 

 

 

قسمت سوم: 

میگه برو فال بخون. 

وقتی خودت دنبال بهونه هستی تا زودتر فلنگ رو ببندی و بری فالت به چه دردم میخوره؟ 

.... 

 

قسمت چهارم: 

 

امشب به هیچ وجه کوتاه نمیام.  

 

خسته ام 

حوصله  ندارم منت کشی کنم. 

خودت بخوای میمونی. 

نخوای هم میری. 

 

قرار نیست که همیشه سونامی باشم. 

موجهای بلند هم میرن زیر آب و آروم می گیرند و بی رمق و بی انگیزه میشن. 

 

................................................................................................................. 

 

سفرنامه ی قم

برای سفر هیچ نوع آمادگی نداشتم. 

اما گاهی وقتها سفر میاد سراغتو دیگه هیچ راه فراری نداری. 

چه بهتر که ببینی سفر به جایی باشه که خودتم بنا به دلایلی شخصی و عقشی دوست داری بری. 

پس با کله میری. 

نه ببخشید با تمام وجود میری. 

با سرعت 120 تا میری. 

تازه بعضی وقتها تا 140 هم میری. 

وای به اون لحظه ای که شنگول و منگول داری راهتو میری و یه لحظه می فهمی که حدود چهار پنج ثانیه یا شاید هم بیشتر توی چرت بودی و جلوتو ندیدی. 

البته خدا رحم میکنه و مسیر یه اتوبانه کاملا بیابانی و صافه. 

سفر تنهایی، به غیر از کار فقط میخوای بری زیارت و جاهایی که نشون کردی رو ببینی و عکس بندازی. 

همیشه برام جالب بود که مردم برای زیارت حضرت معصومه ماشین هاشون رو توی رودخانه پارک میکردند. امروز جالبتر شد که دیدم کلا رودخانه شده یه بزرگراه خیلی نامبر وان. و به جای رودخانه با اون عظمت یه نهر آب کوچولو که بیشتر به یه جوی تزئینی هست درست کردند. 

خدا میدونه اون سیل هایی که هر ساله توی قم می اومد امسال میخواد توی اون کوچولو جاری بشه. 

جونم برات بگه. خیلی خدا بهم رحم کرد. بعد از زیارت هنوز دو قدم با ماشین نیومده بودم که فهمیدم لاستیک پنچر شده. خدا خواسته بود که توی جاده اونم با کله خری مثل من اتفاقی برام پیش نیاد. 

 

دیگه زیاد حرف نزنم. بهتره خودت ببینی. 

خیلی جاها فقط برای این بود که نمیدونستم به غیر از خیابون صفاییه و پارک شهید که مثل اینکه جدیدا بهش میگن دور شهر دیگه کجاها رو دوست داری ببینی. 

 

بفرمایید تماشا کنید.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شب تحرک و هیجان

فکر کردی به همین راحتی ساکت میشم. 

 

از این خبرها نیست. 

 

همش هم حرفهای سکسی میزنی که تحریک بشم. 

اما امشب من نباید تحریک بشم خنگول. 

حالا همش بشین اینجا و زور بزن. 

امشب نوبته کسی دیگه است. 

عجله نکن.  وقت زیاد هست. 

 

آهان 

صبرت تموم شد. 

حالا داری به اسم صدام میکنی. حالا بمون تو خماریش که جوابتو بدم.  

 

چه زود یادت رفت که خودت گفتی حرف نزنم.  

خوب حالا کلید رمز رو دادی.  

........................ 

مرحله ی دوم از همین الان شروع شد. ساعت 11:45 

... 

میوه بهانه است. 

آدم هم اون روز از هوا سیب خواست. سیب بهشتی. 

عجب سیبی هم شد وقتی که با هم خوردنش. 

منتظر میمانیمممممممممممممممممممممممم. 

... 

خیلی خوبه که از هر حالت و برنامه ای حتی وقتی محدودمون میکنه و باعث بسته شدن دستمون میشه بازم دلگیر نمی شیم و تک تک لحظه ها بازم سعی میکنیم بگیم و بخندیم. 

 

چقدر دلنشینه که هیچ چیزی نمیتونه این رابطه رو به هم بریزه. 

... 

بفرما اومدی  ... ساعت 11:52    

حالا همش بگو خبری نبود. بالاخره قرار نیست که خبرها همین الان باشه. 

از حالتت ، از رفتار و احساست و روحیه ی شادابی که داری. 

حتی اگر نخواد هم کم کم میخواد .  

.... 

 

خوب به نظر میاد که دیگه کم کم موقع خداحافظیه. 

چون اینجور که بوش میاد تا من نرم تو خیال رفتن نداری. 

... 

امیدوارم شب خوبی داشته باشی. 

دریا دلفین

 

 

لطفا دفعه ی بعد که به استخر تشریف می برید 

بیشتر دقت کنید 

شما دلفین هستید یا نهنگ ؟ 

 

 

 

 

 

پ . ن: قبلا در مورد خودم فکر کردم. نهنگ که اصلا نیستم. 

دلفین هم نمیشه گفت. چون هم به اون سفیدی نیستم و بدنم اون همه هارمونی نداره. 

هم اینکه اصلا تپه ندارم. 

 

بیشتر شبیه قورباغه هستم. ... از بس که شنا قورباغه میرم این حس بهم دست داده.